تنظیم گری راهی نوین برای اعمال حاکمیت از سوی حکومت است که نقطه شروع آن مداخله حکومت برای دسترسی به منافع عمومی در اقتصاد بوده است و امروز تبدیل به یک نظریه دولت شده است. اهمیت بازارهای مالی در حوزه اقتصاد به جهت تامین منابع کوتاه مدت و بلندمدت مالی برای تولیدکنندگان کالا و خدمات و حکومت به قدری است که عمده بحران های اخیر اقتصادی در جهان را ناشی از نبود تنظیم گری یا ضعف تنظیم در بازارهای مالی می دانند. تحلیل صحیح کارکرد و اهداف تنظیم بازار مالی نیازمند بررسی سبک های مختلف اجرای آن در کشورهای مختلف است. در این مقاله ایران و انگلستان که از دو نقطه شروع متفاوت به تنظیم بازار مالی رسیده اند، انتخاب شده اند تا فرآیندهای سیاسی، اقتصادی و قانونی که رابطه بین حکومت، تنظیم گر، عملگرهای بازار مالی و تحقق منافع عمومی را در چارچوب مفهوم تنظیم گری شکل می دهد در این دو کشور مطالعه شود. نتیجه این مطالعه این است که سبک تنظیم بازارهای مالی مبتنی بر فضای اقتصاد و اقتصاد سیاسی هر کشور است. تنظیم یکپارچه بازارهای پولی و سرمایه در انگلستان و تنظیم چندپارچه و آمرانه این بازارها در ایران ناشی از همین موضوع است. در ایران نیاز جدی به مدیریت یکپارچه بازارهای پولی و سرمایه برای تحقق خصوصی سازی صحیح و تامین منابع مالی وجود دارد. در انگلستان سبک های شناور و استفاده از طیفی از تنظیم گرها علیرغم تغییرات سریع قوانین یک خصوصی سازی صحیح و یک بازار مالی قوی را با وجود همه بحران ها برای آن کشور حفظ کرده است.